۹۷/۱۲/۱۱ چاپ ایمیل و پی دی اف
نیاز ما به حکمت، برای تشخیص مصداق(4)

حکمت چگونه به‌دست می‌آید؟/ امکان ندارد تفکر انسان تحت تأثیر تمایلاتش نباشد/ مخالفت با هوای‌نفس موجب حکمت می‌شود/ تمایلات خوب، باید در ما باشد تا به حکمت برسیم/ «دوست‌داشتنِ اهل‌بیت(ع)» رمز حکمت است!

شناسنامه:

  • مکان: هیئت ثارالله قم
  • زمان: 1397/11/19
  • صوت: اینجا
  • تعداد: 4 جلسه
  • مناسبت: فاطمیه 97

علیرضا پناهیان، در آخرین جلسه از سخنرانی ایام فاطمیه در هیئت ثارالله قم، دربارۀ روش رسیدن به حکمت گفت: «برای رسیدن به حکمت باید هوا‌پرست نباشیم! باید سعی کنیم که تفکرِ ما تحت تأثیر تمایلات خوب‌ ما باشد و تحت تأثیر هوای‌نفس ما نباشد. هوای‌نفس، یعنی تمایلات زشت و بی‌ارزشِ انسان و طبق روایات، هوای‌نفس ضد عقل است.» در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را می‌خوانید

بدون قدرت تحلیل و تشخیص، نمی‌شود درست دین‌داری کرد

  • اگر بخواهیم دین‌داری کنیم، به خدا مقرب بشویم و به سعادت برسیم باید از دانایی برخوردار باشیم، اما دانایی کفایت نمی‌کند. برای تطبیق دانایی‌ها به مصادیقش و فهم اینکه «چه زمانی باید چه کاری انجام داد؟» باید قدرت تشخیص هم داشته باشیم. وقتی می‌خواهیم زمان هر کاری را بفهمیم، باید بتوانیم زمان‌شناسی کنیم، این دیگر اسمش «دانایی» نیست؛ «قدرت تحلیل» است. بنابراین بدون قدرت تحلیل، نمی‌شود درست دین‌داری کرد. قرآن می‌فرماید «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْم‏‏ٌٍ» (جاثیه،23) خدا آدم‌های هوا‌پرست را علی‌رغم داشتن علم، نابود می‌کند.
  • بحث دربارۀ قدرت تحلیل، قدرت تشخیص، زمان‌شناسی و قدرت تطبیق-که شاید همۀ اینها را بشود ذیل «حکمت» جمع‌آوری کرد- مسئله‌ای است که باید خیلی از آن حرف بزنیم، خصوصاً دربارۀ علماء دین! البته هر مؤمنی که به تعلیم کتاب احتیاج دارد، به تعلیم حکمت هم نیاز دارد، چه رسد به کسانی که می‌خواهند مؤمنین را هدایت کنند!
  • این حکمتی که در «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» آمده است، اختصاص به علما ندارد، ما هم-برای دین‌داری- باید حکمت داشته باشیم و به ما هم باید حکمت آموخته بشود.

وقتی امام‌زمان(ع) بیاید، چطور تشخیص بدهیم که ایشان امام هستند؟

  • نه‌تنها علما و خواص جامعه، بلکه عامۀ مردم هم باید اهل تشخیص باشند. بعضی‌ها ساده‌اندیشانه فکر می‌کنند که اگر امام‌زمان(ع) تشریف‌فرما بشوند، دیگر نیازی به قدرت تشخیص نداریم درحالی‌که لااقل باید بتوانیم تشخیص بدهیم که «ایشان امام‌زمان هستند!» وقتی حضرت را ببینید چطور تشخیص می‌دهید که ایشان واقعاً امام هستند؟ برای شناخت امام‌زمان(ع) به قدرت تحلیل، قدرت تشخیص و قدرت زمان‌شناسی نیاز داریم.
  • یک‌نفر می‌پرسید: «من چطور مطمئن بشوم که شخص ولیّ‌فقیه، مورد تأیید امام‌زمان(ع) هست یا نه؟» گفتم: فرض کن شما را به خیمۀ امام‌زمان(ع) ببرم، طبیعتاً می‌پرسی: از کجا بفهمم که ایشان خودِ امام‌زمان است؟! اگر شما را پیش پیامبر(ص) هم ببرم، خواهی گفت: از کجا مطمئن بشوم که ایشان پیغمبر است؟ آخرش باید بگویی: «فرشتۀ الهی (جبرئیل امین) بیاید تا مطمئن شوم که ایشان پیامبر خداست!» خُب مشرکین مکه هم، همین را می‌گفتند!

دل‌های بیماری که قدرت تشخیص ندارند، با معجزه هم حق را نمی‌پذیرند!

  • تو باید قدرت تشخیص داشته باشی، همان قدرت تشخیص است که به شما نشان می‌دهد «این شخص، بر حق است و کارش درست است و آن شخص، کارش درست نیست!» در زمان صدر اسلام هم مردم بر همین اساس تشخیص می‌دادند که رسول‌خدا(ص) واقعاً پیغمبر خداست.
  • دل‌های بیماری که قدرت تحلیل و تشخیص نداشتند، اگر معجزه هم می‌دیدند، حق را قبول نمی‌کردند! چنین کسانی اگر با معجزۀ موسی(ع) هم ایمان بیاورند، با بازیِ سامری، گوساله‌پرست می‌شوند!
  • از امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ «لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ» (لقمان/12) پرسیدند و گفتند: اینکه «به لقمان حکمت دادیم» یعنی چه؟ حضرت فرمود: «أُوتِیَ مَعْرِفَةَ إِمَامِ زَمَانِه‏» (تفسیر قمی/2/161) یعنی خدا کاری کرد که لقمان، امام زمانش را بشناسد. اگر حکمت داشته باشی، می‌توانی بفهمی که این آقا، همان امام‌زمان(ع) است. حالا اگر متصلّب در الفاظ نباشیم و فکر کنیم، می‌شود به این نتیجه رسید که شناختن نائب امام‌زمان(ع) هم جزء حکمت است.

امام(ره) می‌فرمود به علمای زمان‌شناس مراجعه کنید/ زمان‌شناسی، جزء حکمت است

  • حکمت مجموعه‌ای از این توانایی‌هاست؛ قدرت تشخیص، قدرت تحلیل و زمان‌شناسی. حضرت امام(ره)-قریب به این مضمون- می‌فرمود که به علمای زمان‌شناس مراجعه کنید. (صحیفه امام/ج21/289 ) حالا سؤال این است که طلبه‌های ما کجا درس زمان‌شناسی می‌خوانند؟! بعضی‌ها افقه فقها بودند، اما در جریان انقلاب «زمان‌نشناسی» کردند! حضرت امام(ره) از دستِ این افراد، چنان خونِ جگری خورد که آرزوی مرگ کرد! (صحیفه امام/ج21/ص332)
  • شخصی پیش امام‌صادق(ع) آمد و گفت: می‌خواهم یکی از غلام‌هایم را بفروشم یا آزاد کنم، اگر بفروشم پولش را صدقه خواهم داد، چه‌کار کنم؟ آقا فرمود: بستگی به زمان دارد؛ یک زمانی آزادکردن غلام خوب است، یک زمانی هم وضع مردم خراب است لذا باید غلام را بفروشی و صدقه بدهی. ببین الان چه زمانه‌ای است؟ (إِنَّ الْعِتْقَ فِی بَعْضِ الزَّمَانِ أَفْضَلُ وَ فِی بَعْضِ الزَّمَانِ الصَّدَقَةُ أَفْضَلُ...؛ کافی/6/195) یعنی باید بفهمیم این کار بهتر است یا آن کار؟ من که مکلّف هستم، باید زمان‌شناس باشم، چه رسد به کسی که معلّم من است!

اسلام می‌خواهد ما مستقل باشیم و در تشخیص و تصمیم‌گیری، روی پای خودمان بایستیم

  • به کسی که در آدم ذی‌نفوذ است «ولیجه» می‌گویند؛ یعنی کسی که آدم به او اعتماد می‌کند و حرف‌هایش را می‌پذیرد و دیگر زحمت فکر‌کردن به خودش نمی‌دهد، مثلاً تطبیق‌ها (مصداق‌ها) را از او می‌پرسد. کسی که به تو علم می‌دهد، اسمش «معلم» است، اما کسی که در مقام عمل، راهنمایی‌ات می‌کند، به او «ولیجه» می‌گویند؛ مخصوصاً اگر دربست به او اطمینان کنی!
  • اسلام خیلی دنبال این است که ما مستقل باشیم و-در تشخیص و تصمیم‌گیری- روی پای خودمان بایستیم. در روایات آمده است که با این و آن، در کارهایت مشورت کن، اما آخرسر هرچه به ذهن خودت رسید عمل کن. یعنی خودت را به این و آن، وابسته نکن و روی پای خودت بایست.
  • هم مشورت کن، هم فکر کن (البته بدون هوای‌نفس) این بهتر از آن است که انسان به دیگران اتکاء کند و بردۀ این و آن باشد. در روایات مکرراً آمده است که در آخرالزمان «ولائج» کارکرد خودشان را از دست می‌دهند (یَسْقُطُ فِیهَا کُلُّ وَلِیجَةٍ وَ بِطَانَةٍ؛ غیبت نعمانی/180) یعنی طوری می‌شود که دیگر کسی نمی‌تواند بگوید «ما مرید فلانی هستیم!» این‌قدر خدا آزمایش‌ها و فتنه‌ها سر مردم می‌آورد که مردم تک‌تک، خودشان اهل فهم و تشخیص بشوند نه اینکه به دیگران اتکاء کنند.

ملتی که روی موج و جوّ تصمیم بگیرد و انتخاب کند، سعادتمند نمی‌شود

  • خودت باید بفهمی، خودت آخرسر باید تصمیم بگیری، اسیر موج و جوّ جامعه نشو! رأی‌گیری‌ها در انتخابات شاید یکی از مصادیق روایات فوق باشد. آخرش هرکسی خودش رأی می‌دهد و روز قیامت هم باید بایستد و جواب بدهد. در روز قیامت هیچ‌کسی نمی‌تواند حرف بیخود بزند! «لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» (نبأ/38) باید پاسخ بدهی که چرا این رأی را دادی؟ کار مملکت را دست چه کسی سپردی؟ تو به اندازۀ سهم خودت مقصر هستی، چرا بدون تفکر و بررسی، به حرف دیگران اعتماد کردی؟ تو خودت باید فکر می‌کردی و تصمیم می‌گرفتی.
  • مردمی که با رأیِ بدون بررسی و صرفاً از روی جوّ جامعه یا طبق میل و علایق سطحی خودشان، یک مسئول را انتخاب کرده‌اند، در اشتباهات او شریک هستند. هریک از ما باید در برابر خداوند، جواب بدهیم؛ کسی در پاسخ به خداوند، نمی‌تواند بگوید «دلم می‌خواست!» مگر می‌توانی با حیثیت، آبرو و منافع یک ملت «با دلم می‌خواهد» برخورد کنی؟! علما باید به ما یاد بدهند و بگویید که این‌طور زندگی‌کردن شرعاً اشکال دارد. سعادتمند نمی‌شود ملتی که روی موج و جوّ تصمیم بگیرد و انتخاب کند؛ مگر اینکه از این روش دست بردارد. اینها جزء تقوای سیاسی است.

نسبت به امام‌زمان(ع) باید التزام قلبی داشته باشیم نه صرفاً التزام عملی!/ لازمۀ التزام قلبی، قدرت تشخیص است

  • وقتی امام‌زمان(ع) تشریف‌فرما بشوند باید بتوانیم تشخیص بدهیم که دستورهای ایشان درست است و الا در برابر ایشان مقاومت خواهیم کرد! حتی قلب ما هم باید فرمان حضرت را تأیید کند و الا در مقابل فرمان حضرت، نق خواهد زد!
  • خُب مگر چه می‌شود، اگر تهِ دلمان یک‌ذره نق بزنیم؟ قرآن می‌فرماید: «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً» (نساء/65) به خدای تو سوگند ای پیغمبر! اگر در یک مسئله‌ای قضاوتی بکنی یا در موضوعی-که محل اختلاف است- داوری کنی، آن کسی که ته دلش یک‌ذره نسبت به دستور تو، نق بزند(هرچند در عمل، دستور تو را اجرا کند) ایمان ندارد! یعنی «اگر در عمق دلش تسلیم نشده باشد، به خدای تو قسم که ایمان ندارد!»
  • بعد از ظهور، نمی‌شود نسبت به دستور امام‌زمان(ع)‌ نق زد و ظاهرسازی کرد. «التزام عملی به ولایت‌فقیه» مربوط به قانون اساسی کشورمان است، اما طبق قرآن کریم، در رابطه با پیامبر(ص) و امامِ معصوم -آن‌هم در مقام حکم‌رانی و دستور- «التزام قلبی» لازم است! لذا وقتی امام‌زمان(ع) تشریف آورد، باید قدرت تشخیص داشته باشی تا با امر مولایت قلباً هماهنگ باشی. یا اگر از قبل هم آن مسئله(دستور حضرت) را خودت متوجه نبودی، وقتی حضرت آن‌را فرمود، باید بتوانی بفهمی و بگویی «بله، همین است!» اگر این را هم نتوانستی بفهمی، لااقل یک حرف غلطی در مقابل دستور حضرت به دلت هم نیاید که بخواهی پایِ آن حرف غلط خودت بایستی!

گاهی تشخیص ولیّ خدا در «مصداق عدالت» با تشخیص شما تفاوت دارد

  • حضرت موسی به حضرت خضر گفت: می‌خواهم پیش شما شاگردی کنم. خضر نبی فرمود: اگر می‌خواهی با من بیایی سؤال نکن (قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنىِ فَلَا تَسَْلْنىِ عَن شىَ‏ْءٍ حَتىَّ أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا؛ کهف/70) رفتند در کشتی نشستند، خضر شروع کرد به سوراخ‌کردن کشتی! موسی(ع) اعتراض کرد. بعضی‌ها در این‌باره می‌گویند: «خضر داشت ظلم می‌کرد، درحالی‌که باید عدالت داشته باشد و الا ولایت ندارد!» در پاسخ می‌گوییم: اگر تشخیص ولیّ خدا، در مصداقِ عدالت با تشخیص شما تفاوت داشت، تکلیف چیست؟! بار دیگر وقتی خضر نبی، جوانی را کشت، موسی(ع) اعتراض کرد. اعتراض سوم هم وقتی بود که دیوار خرابی را تعمیر کرد، درحالی‌که مردمِ آنجا از دادن غذا به آنها خودداردی کرده بودند.
  • اگر قدرت تحلیل نداشته باشی و نتوانی حکمت دستورها و کارهای امام‌زمان(ع) را بفهمی، حضرت به‌جای اینکه جهان را اداره کند باید مدام برایت توضیح بدهد! باید قدرت تحلیل داشته باشی تا مثل موسی(ع) با خضر(ع) برخورد نکنی و دربارۀ قضاوت‌ها و دستورهای امام‌زمان(ع)، سؤال نکنی و ایراد نگیری. چون ممکن است امام‌زمان(ع) در یک مسئله‌ای، داوری کند و شما دلیل درست‌بودنِ داوری حضرت را نفهمی.

باید آمادگی روحی‌ داشته باشی تا امر مولایت را بپذیری

  • باید آمادگی روحی‌ داشته باشی تا امر مولایت را بپذیری، امام صادق(ع) یکی از دوستان‌شان را نشان دادند و فرمود: هیچ‌کسی مثل ایشان نیست. گفتند چطور؟ فرمود: اگر یک انار به او بدهم و بگویم نصفش حلال است و نصفش حرام، در دلش هم سؤال پدید نمی‌آید. (مَا وَجَدْتُ أَحَداً یَقْبَلُ وَصِیَّتِی وَ یُطِیعُ أَمْرِی إِلَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ؛ رجال کشی/246) (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ، قَالَ قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (ع) وَ اللَّهِ لَوْ فَلَقْتَ رُمَّانَةً بِنِصْفَیْنِ فَقُلْتَ هَذَا حَرَامٌ وَ هَذَا حَلَالٌ لَشَهِدْتُ أَنَّ الَّذِی قُلْتَ حَلَالٌ حَلَالٌ وَ أَنَّ الَّذِی قُلْتَ حَرَامٌ حَرَامٌ فَقَالَ رَحِمَکَ اللَّهُ رَحِمَکَ اللَّهُ؛ رجال‌کشی/249)
  • برای دورۀ بعد از ظهور، باید این‌قدر، قدرت تشخیص داشته باشید که اگر امام‌زمان(ع) از بین چند نفر از شما-که با هم رفیق هستید- یک نفر را به‌عنوان رئیس انتخاب کرد، کم نیاورید و قلباً بپذیرید. شلمقانی، یکی از علماء برجستۀ زمان-در دورۀ نیابتِ خاص حضرت- بود. او تعداد زیادی کتاب نوشته بود و کتاب‌هایش آن زمان در میان شیعیان، مطرح بود. اما وقتی امام‌زمان(ع) یک جوان را به‌عنوان نائبِ دوم خود معرفی کرد، او کم آورد و نپذیرفت و توسط حضرت، ملعون شد.

دردِ هرکسی میزان درک و فهمش را نشان می‌دهد

  • دردِ هرکسی (دغدغۀ اصلیِ هرکسی) میزان درک و فهم او را نشان می‌دهد. یکی از اولیاء خدا، عابدی را-از بنی‌اسرائیل- دید که خیلی عبادت می‌کند. خدا فرمود: عبادتِ او ارزش ندارد، چون زیاد عقل ندارد. آن ولیّ خدا، یک‌مقدار با او معاشرت کرد. عابد گفت: این علف‌ها دارد خشک می‌شود، چرا خدا چهارپایان خودش را به اینجا نمی‌فرستد تا این علف‌ها اسراف نشود! (...وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ ؛ کافی/1/12)
  • دردِ بعضی‌ها-نسبت به انقلاب و جامعۀ اسلامیِ ما- در حد یکی دوتا رفتار غلط و بی‌بند و باری است که در جامعه می‌بینند، اما درد امام(ره) چه بود؟ اینکه «جهان را از یوغ ستم آزاد کنیم» توجه به مسائل و اولویت‌های اصلی، نیاز به قدرت تحلیل دارد که هرکسی این قدرت تحلیل را ندارد. کجای قرآن این حرف‌ها را نوشته است؟ همان‌جایی که فرمود «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» (جمعه/2) قدرت تشخیص و داشتنِ تحلیل درست، چقدر مهم است؟ شما اگر از یک عالم دینی،‌ سؤالی بپرسی و او نتواند جواب بدهد، بد است ولی اگر از یک عالم دینی، تحلیل بخواهی و تحلیل او کج و معوج باشد، خیلی بدتر است!

حکمت چگونه به‌دست می‌آید؟ مخالفت با هوای‌نفس موجب حکمت می‌شود

  • فردی پرسید: اینکه حضرت امام(ره) فرمود «سراغ عالم زمان‌شناس بروید» چه روایتی در این‌باره داریم؟ گفتم در روایت هست: اگر کسی عالِم به زمانش باشد، پراشتباه نمی‌شود. «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَاتَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس‏» (کافی/1/61) روایت دیگری می‌فرماید: به علمایی مراجعه کنید که این‌گونه باشند: «مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ» (وسائل الشیعه/27/131) و مخالفت با هوای‌نفس، موجب حکمت می‌شود.
  • حکمت، ضد هوای‌نفس است. از امام‌صادق(ع) نقل شده است: «الْحِکْمَةُ وَ ضِدَّهَا الْهَوَى‏» (محاسن/1/197) نمی‌فرماید که نفهمی، ضد حکمت است! بلکه می‌فرماید: هوای‌نفس، ضد حکمت است. چرا؟ چون هوای‌نفس، تفکر انسان را تحت تأثیر تمایلاتِ پست و بی‌ارزش قرار می‌دهد.

امکان ندارد تفکر انسان تحت تأثیر تمایلاتش نباشد

  • تمایلات انسان همیشه اداره‌کنندۀ اندیشۀ او هستند و امکان ندارد تفکر انسان-به‌طور مطلق- تحت تأثیر تمایلاتش نباشد. حالا سؤال این است که تفکرات و اندیشۀ ما، تحت تأثیر کدام‌یک از تمایلات ما باید قرار بگیرد و تحت تأثیر کدام تمایلات ما نباید باشد؟ مثلاً آیا تفکر من نباید تحت تأثیر تمایلِ «حقیقت‌طلبی» باشد؟ آیا تفکر من نباید تحت تأثیر عشق به خدا باشد؟ حقیقت‌طلبی و «عشق به خدا» جزو تمایلات بسیار خوب ما هستند. اگر تفکرات من تحت تأثیر این تمایلات خوب نباشد، در واقع من مریض هستم «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (بقره/10) چنین آدمِ بیماردلی، هرچقدر بیشتر فکر می‌کند، دورتر می‌شود.
  • برای رسیدن به حکمت باید هوا‌پرست نباشیم! باید سعی کنیم که تفکرِ ما تحت تأثیر تمایلات خوب‌ ما باشد و تحت تأثیر هوای‌نفس ما نباشد. هوای‌نفس، یعنی تمایلات زشت و بی‌ارزشِ انسان و طبق روایات، هوای‌نفس ضد عقل است. (الْهَوَى ضِدُّ الْعَقْلِ؛ غررالحکم/813)

تمایلات خوب باید در وجودت باشد تا حکمت راه بیافتد/ اخلاص موجب می‌شود خدا به تو حکمت بدهد

  • اساساً تمایلات خوب، باید در ما باشد تا حکمت راه بیافتد. مثلاً یکی از این تمایلات خوب، علاقه به امور جاودانه است. می‌فرماید: «قُرَّةُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُول‏» (نهج‌البلاغه/خطبه193) اگر چیزهایی را که جاودانه است دوست داشته باشی، حکیم می‌شوی، اصلاً همین دوست‌داشتن، تو را حکیم می‌کند.
  • برای اینکه به حکمت برسی، مخلص خدا باش، اخلاص یعنی: خدایا «نیست در لوح دلم جز الف قامت یار؛ چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم!» اخلاص یعنی عشق به خدا و بیرون‌کردن غیرخدا از دل. اخلاص موجب می‌شود خدا به تو حکمت بدهد.

حکمت، تحت تأثیر تمایلات خوب انسان است/ دوست‌داشتنِ اهل‌بیت(ع) رمز حکمت است!

  • حکمت تحت تأثیر تمایلات خوب انسان است و محبت اهل‌بیت(ع) یکی از مهم‌ترین تمایلات خوب در وجود ماست. حالا اگر اهل‌بیت(ع) را دوست داشته باشیم، خدا چقدر به ما حکمت می‌دهد! اصلاً رمز حکمت همین است! امام‌صادق(ع) فرمود «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ حَقَّقَ حُبَّنَا فِی قَلْبِهِ جَرَى یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ عَلَى لِسَانِه‏» (محاسن/1/61) اگر کسی ما را حقیقتاً دوست بدارد، چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود. رسول‌خدا(ص) هم در سخن شریفی می‌فرماید: هرکسی اهل‌بیتِ مرا دوست بدارد خدا به او حکمت می‌دهد. (مَنْ أَرَادَ الْحِکْمَةَ فَلْیُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِی‏؛ مائة منقبة من ‌مناقب أمیرالمؤمنین و الأئمة/84)
  • حالا از کجا بفهمیم محبت‌مان به اهل‌بیت(ع) صادقانه است؟ زیاد روضه بروید! روضه، علف‌‌های هرزۀ سرزمین دل را از بین می‌برد. کشاورزها برای اینکه از شرّ علف‌های هرزه‌ خلاص بشوند زمین را آتش می‌زنند. اگر می‌خواهی علف‌‌های هرزۀ‌ هوای‌نفست را آتش بزنی، بیا برویم درِ خانۀ نیم‌سوختۀ مادرمان حضرت فاطمۀ زهرا(س)....

(الف2-ن2)


«« جلسه قبل

نظرات

سلام
خداقوت میگم خدمت حاج آقا پناهیان و دوستان مسئول سایت و کانال. خیلی تشکر میکنم از زحمات و اطلاع رسانیتون مخصوصا بصورت نوشتار دراوردن سخنرانیها, چرا ک خ سریعتر از گوش دادن صوت میتونیم ب متن سخنرانیهادسترسی داسته باشیم.
اون قسمت ک میگویند باید امادگی روحی داشته باشی تا امر مولایت را بپذیری و حتی در دلت نق نزنی, میخواستم بپرسم که من همیشه فکر میکردم در این مواقع حساس کافیه ما سرسپرده باشیم و ببینیم حضرت آقا "رهبرعزیزمون"چی میفرمایند. یعنی کلید گمراه نشدنمان, سرسپردگیمان است. خداروشکر ک ایشون رو داریم و روزی اگر بعداز ۱۲۰ سال هم ایشان دربین ما نبودند خدایی ک تا کنون هدایتمون کرده باز هم ولی فقیه برامون درنظر گرفته تا روزی ک ان شاالله سرسپره خود امام زمانمان باشیم. میخواستم بپرسم این طرز فکر غلط هست؟؟؟ ممنون میشم راهنماییم کنید. 
پاسخ:
با سلام و تشکر،
اگر انسان آمادگی روحی نداشته باشد، یک عمر اطاعت می‌کند، ولی در یک لحظه امتحان سخت، عصیان می‌کند. مانند ابلیس و زبیر و آیت الله منتظری.
۱۶ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۳۲ سید علی حسینی
سلام وادب
بحمدالله توفیق بود حقیر جلسه قم استاد در فاطمیه رو بودم.
انصافا فوق‌العاده بود. 
الحمدلله رب العالمین 😊 
یاعلی مدد 🖐️ 
سلام
ارزوی سعادت و عاقبت بخیری برای استاد پناهیان و همه کسانی که در نشر مفاهیم ارزشمند و درست دینی تلاش دارند دارم.
خواستم از طریق این پیام اعلام کنم که از زمانی که با استاد آشنا شدم نگاهم به خدا و دین و زندگی و ... اصلا همه چیز عوض شده، اضطراب و نگرانیهام کم شده و بیشتر آرامش دارم چون خدا یه جور دیگه بهم معرفی شده. دعا میکنم فضل و رحمت خدا بیش از این شامل حال استاد و رفقاش باشه.
من دوست دارم مسیر بندگی رو درست طی کنم اما نه زمانیکه دیر بشه. نمیدونم از کجا شروع کنم چه جوری و چیکار کنم که خاسر نباشم.

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...