۹۵/۱۰/۱۳ چاپ ایمیل و پی دی اف

کلیپ تصویری | منافقین شیعه!

متن کلیپ:

می‌فرماید فتنه‌های آخرالزمان برای خارج کردن منافقین شیعه است.

بنده اگر بخش‌هایی از زندگی امیرالمؤمنین علی(ع) را بالای منبر بگویم رسماً برخی از مریدان امیرالمؤمنین بدشان می‌آید! رسماً بعضی‌ها انتقاد می‌کنند! بوده! انتقاد کردند رسماً. و حال اینکه من هیچ‌چی نگفتم! فقط خاطره را نقل کردم. دوستان من! الآن یکی از امتحان‌های ما، ما محبّین امیرالمؤمنین و ما معتقدین به امیرالمؤمنین علی(ع)، یکی از امتحانات‌مان این است که مقدار اعتقاد ما، مقدار التزام ما، مقدار ارادات ما به امیرالمؤمنین علی(ع) مشخص بشود!

مثلاً بعضی‌ها تا یاد امیرالمؤمنین می‌افتند فقط یاد این تکّه‌اش می‌افتند، امیرالمؤمنین کسی بود آنقدر آزاد منش بود و آزادی به مردم خود می‌داد! که وقتی مردم او بلند می‌شدند در مقابل او به او توهین می‌کردند، او به توهین‌کنندگان فرصت می‌داد! خب بله درست است. خیلی خوب هم هست! خوب است، همه بدانند این را!

حالا یک خاطرۀ دیگر هم ما اضافه کنیم. حضرت ایستادند جلوی درخواست‌های طلحه و زبیر کوتاه نیامدند! به یک جنگی کشیده شد! تحمّل کردند. «نه! این دیگر حاج آقا! اینهایش را نگو دیگر!» چرا نگوییم؟ ما همۀ قسمت‌های زندگی امیرالمؤمنین را می‌خوانیم و می‌خواهیم!

می‌فرماید فتنه‌های آخرالزمان برای خارج کردن منافقینِ شیعه است. اینها کی‌ها هستند؟ نصفِ امیرالمؤمنین را قبول دارند! شما هم قاطعیّت حضرت را ببین، هم سماحت حضرت را ببین. راستی برای اینکه کسی با امیرالمؤمنین بد نشود بهتر است دیگر نگوییم زمان حضرت پنج سال بیشتر نبود امّا سه جنگ داخلی راه افتاد! هی به آقا می‌گفتند آقا کوتاه بیا، آقا کوتاه نمی‌آمد.

در مقابل معاویه کوتاه نیامد. درست است؟ ولی مثلاً کوتاه آمدن‌هایشان را ببینید. یک نماینده‌ای فرستاد برای گفتگوی با معاویه، آن اوّل قبل از جنگ. آن نمایندۀ امیرالمؤمنین خودش گفته بود بگذارید من بروم من زبان معاویه را بهتر می‌فهمم، یک فامیلی‌ای هم باهاش دارم، من نصیحتش می‌کنم. رفت، هر چه نصیحت کرد، روی معاویه اثر نگذاشت! بلکه معاویه او را فریب داد! بهش می‌گفتش که حالا بگذار فکرهایم را بکنم. بعد در این فکرهایم را بکنم، هی داشت تجهیز می‌کرد خودش را معاویه برای جنگ. از این‌طرف، مالک اشتر می‌آمد پیش امیرالمؤمنین و می‌گفت آقا! آن نمایندۀ شما آدم ضعیفی است، من که روز اوّل به شما عرض کردم مولای من، او را اگر می‌شود نفرستید! او الآن دارد هی فریب می‌خورد ها! بیا با آن نماینده کاری نداشته باشیم بجنگیم با معاویه! حضرت می‌فرمود ما تا نمایندۀ‌مان آنجا دارد مذاکره می‌کند که نمی‌توانیم بجنگیم که! باید آداب جنگ را آداب بکنیم.

نماینده برگشت گفت آقا معاویه قبول نکرد! من هم خیلی آنجا معطّل کرد. داد را کشید سرِ او! ای آدم نفهم! می‌دیدی معاویه این‌جوری دارد بازی سرت در می‌آورد! ول می‌کردی می‌آمدی! کِشَش دادی چرا؟! من باید می‌رفتم! او برگشت گفت تو اگر می‌رفتی که معاویه تو را همان دمِ در کشته بود! حتی اگر نمایندۀ امیرالمؤمنین بودی. قهر کرد که چرا یا علی ایشان سرِ من داد زده و رفت؛ از علی هم جدا شد.

امیرالمؤمنینِ قاطع! این قاطعیّت است؟! راستی برای اینکه کسی با امیرالمؤمنین بد نشود بهتر است دیگر نگویی زمان حضرت پنج سال بیشتر نبود، امّا سه جنگ داخلی راه افتاد! هی به آقا می‌گفتند آقا کوتاه بیا، آقا کوتاه نمی‌آمد.

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...