۹۷/۰۶/۱۴ چاپ ایمیل و پی دی اف

کلیپ تصویری | چگونه کارت ساعت زنی باعث افزایش هزینه های کارخانه می شود؟

 

متن:

  الآن خدا ببین چقدر خوشگل کار می‌کند خدا. نماز می‌خوانی روزی‌ات را می‌دهد، نمی‌خوانی روزی‌ات را می‌دهد. چقدر رو می‌دهد می‌بینی؟ این از این‌طرف احترام دارد می‌گذارد، از آن‌طرف هم می‌زند وا! چوب خدا صدا ندارد اگر بخورد دوا ندارد. می‌زند بد جوری هم می‌زند. ولی یک‌جوری پیچیده می‌زند به تو یک مهلت آدم شدن می‌دهد. حالا ما نمی‌گوییم عین خدا رفتار بکنیم، توی زندگی اجتماعی عین خدا نمی‌شود رفتار کرد؛ ولی یک کمی رنگ و بوی خدایی داشته باشد بالاخره مسائل‌مان.

  مثلاً مدیری که به شخصیت کارمندهایش کاری ندارد، به کار کار دارد. می‌گوید ببین تو باید برای من منظم عمل بکنی. من دیگر به بقیه‌اش کاری ندارم. من چشم و ابروی تو را که خاطرخواه نشدم که. کارت را می‌خواهم. یک کارت‌ساعت‌زنی می‌گذارد دم در، می‌گوید با این کارت‌ساعت‌زنی رفتار کارمند را مدیریت کنید، کنترل بکنید. حالا او برایش دیگر فرقی نمی‌کند تو منظم بیا کاری بچرخد، به چه نیّتی می‌آیی؟ برای پول منظم می‌آیی؟ برای آبروریزی‌اش؟ برای استخدام شدنش پیمانی هستی؟ برای شخصیتت می‌آیی؟ می‌گوید من با آن کاری ندارم، من این را می‌خواهم. کارت‌ساعت‌زنی را می‌گذارد دم در رفتار تو را کنترل بکند، نه خود تو را. در حالی که اگر خود شما را بخواهد نه رفتار شما را، باید یک روش‌های دیگری را اتخاذ کند.

  کارت‌ساعت‌زنی که شخصیت اخلاقی شما، وجدان کاری شما را افزایش نمی‌دهد؛ با حقوق شما بازی می‌کند، با منافع مادی شما بازی می‌کند. شخصیت شما را می‌فرستد به سمت منفعت‌طلبی. شخصیت شما هی روز به روز خراب‌تر می‌شود اول کار یک مقداری وجدان و این حرفها هم بوده ها! ولی دیگر الآن دیگر این کارت‌ساعت‌زنی به تو هر روز دارد می‌گوید، می‌گوید منظم باش، من با انگیزۀ پولی هم منظم باشی حداقلی برایم کفایت می‌کند. تو را می‌کشاند به حداقلی. اصلاً کارت‌ساعت‌زنی روشی است که می‌گوید من رفتارت را می‌خواهم، من شخصیت تو را نمی‌خواهم. من چی‌کار دارم شخصیتت را؟ بعداً توی اداره یک درس اخلاق می‌گذاریم یک آقای دیگری بیاید درس اخلاق بدهد. روش کارت‌ساعت‌زنی چون تشویق و تنبیه مادی دارد و تنبیه و تشویق فوری دارد، یک ساعت دیر می‌روی یک ساعت حقوقت آمد پایین. خودکار کار می‌کند. چون اینجوری است شما را خیلی سطحی بار می‌آورد.

  آقای مدیر ببین شما، شما اگر رفتار این را کنترل کنی تا آخر عمرت باید رفتارش را کنترل کنی. شما اگر رفتارش را کنترل بکنی باید همۀ رفتارهایش را کنترل بکنی. بعد شما برای اینکه رفتارهایش را کنترل بکنی هزینۀ اداره‌ات افزایش پیدا می‌کند. چون باید همۀ رفتارهایش را کنترل کنی دیگر. چون همیشه باید رفتارهایش را کنترل کنی. کنترل رفتار هزینه دارد برای یک مدیر، برای یک سیستم. این یَک. دویی هم دارد این ضرر، ضررش این است که او نیست شخصیت‌اش سطحی بار می‌آید، رفتاری صرفاً بار می‌آید، این خود به خود مَیل‌اش می‌کشد به امور سطحی. دیگر توی همۀ زمینه‌ها باید با زبان همین حقوق سر ماه باهاش صحبت بکنی. اینجوری یک مقدار ازش ایثار بخواهی دیگر نمی‌توانی ازش ایثار بخواهی، وجدان بخواهی وجدان هم پر، دیگر آمده ده سال توی کارخانۀ شما کار کرده وجدان دیگر باقی نمانده. هزینۀ شما افزایش پیدا می‌کند.

  مدیر باید چی‌کار کند؟ بگوید من این را ازش یک شخصیت منظم درست می‌کنم، هزینه‌های نظارتی‌‌ام در درازمدت کاهش پیدا می‌کند، وقتی که هزینه‌های نظارتی‌ام کاهش پیدا کرد وجدان کاری این هم افزایش پیدا کرد، چون بهش بگویم ببین رفتارت برایم مهم نیست، خود تو برایم مهم هستی. یک کمی اعتماد می‌کنی یک کمی ریسک می‌کند چهار تا خطایش را می‌پذیرد چهار تا خطایش را ممکن است به یک روش‌های دیگری جریمه کند یک‌جوری که تشویق تنبیه فوری عینی مثل سگ پائولف نباشد که پائولف می‌خواست سگ‌اش را شرطی بکند چه‌جوری تربیت می‌کرد؟ اینجوری نباشد، یک کمی میدان بدهد بهش. ژاپن الآن می‌گویند توی اخبار یک چند سال پیش می‌گفت، می‌گفتش که به کارمندهای اداره گفتند هر کی مرخصی می‌خواهد اجازه نمی‌خواهد بگیرد، فقط اطلاع بدهد من فردا نمی‌آیم. راندمان کاری افزایش پیدا کرده. آها! ببین، ما می‌گفتیم، می‌گفتند طلبه توی همه چی فضولی می‌کند.

رئیس کارخانه شما چی‌کار کن؟ شخصیت طرف را در نظر بگیر، رفتارش را نه. یک‌جوری تعامل، مثلاً تا پنج ماه شش ماه هر چی تأخیر کرد حقوقش را بده. بگوید اِ ما تأخیر می‌کنیم اینها حقوق می‌دهند. نمی‌فهمند؟ بعد بهش حالی کن نه می‌فهمیم. چون ممکن است نیاز داشته باشی. می‌گوید عجب آدم‌های با شخصیتی هستند اینها! بابا اینها خیلی با کلاس هستند فردا منظم می‌رویم خیلی ضایع است. یک لوتی پایین شهری مثلاً جوانمرد بیاوری، می‌گوید بابا اینها چقدر مرد هستند! ما دیگر درست رفتار می‌کنیم. ها! این بهتر شد از آن روش سگ پائولف که شرطی‌اش می‌خواستی بکنی. رفت تو وجدان‌اش.

  حالا مدیر دارد با این بازی‌ها شخصیت او را درست بار می‌آورد. این شد یک پله بالاتر. باریکلا. کارت‌ساعت‌زنی گذاشتی مطّلع شدی آقای مدیر؟ خب. حالا می‌خواهی حقوقش را سر ماه کم کنی کم نکن فعلاً، بگذار باشد. طرف از رو می‌رود. اکثر آدم‌ها اینجوری هستند، اکثر آدم‌ها اصلاً خوب می‌شوند. اکثر آدم‌ها. یکی دو تا ناتو هم آنها را هم که راه بلد هستی دیگر قرارداد یکساله است سر یکسال می‌گویی آقا خیلی ممنون. ما مشکل نداریم. ما قرارداد یکساله بستیم دیگر، بفرمایید.

  طلبه آمد از مدیر حوزه‌اش حالا آن عالمی که استادش بود شهریه هم می‌داد گفتش که آقا ما بچۀ‌مان به دنیا آمده یک پول بیشتر اگر بشود. رسم‌شان بود طلبه‌ها. این هم پول بیشتر بهش داد. گفت حالا این مدیر اصلاً نگاه نمی‌کند اینقدر آدم با حیایی است، ما هم که گرفتار هستیم آن پول را شیر خشک و اینها، حالا شیر خشک را من اضافه می‌کنم، برویم یک دفعه دیگر هم بگوییم. ایشان هم صدها طلبه دارد بهش خودش دارد شهریه می‌دهد. دفعۀ دیگر گفت خانم ما زایمان کرده اگر آن هم مثلاً نگذاشت بقیۀ تمام حرفش تمام بشود پول را داد. حالا یک‌بار دیگر هم بگوییم. واقعاً خرج زیاد است. دفعۀ بعد هم گفت و این هم بلافاصله داد. می‌خواست برود گفت برو قدر خانمت را بدان هر ماه دارد یک بچه برایت می‌رود ها!

  این روش کنترل پائولفی نیست. این یعنی برو خجالت بکش. ولی کارت‌ساعت‌زنی خجالت بکش ندارد. می‌گوید دیر آمدم حقوقم کم می‌شود. چیه؟ مگر چیه؟ پسرخاله‌بازی در می‌آورد. می‌گوید با این کارت‌ساعت‌زنی رفتار کارمند من را مدیریت کنید، کنترل بکنید. شما اگر رفتار این را کنترل کنی تا آخر عمرت باید رفتارش را کنترل کنی. شما اگر رفتار این را کنترل بکنی باید همۀ رفتارهایش را کنترل بکنی. بد شما برای اینکه رفتارهایش را کنترل بکنی، هزینۀ اداره‌ات افزایش پیدا می‌کند.

  رئیس کارخانه شما چه‌کار کن؟ شخصیت طرف را در نظر بگیر، رفتارش را نه.

 

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...