۹۲/۰۲/۰۸ چاپ ایمیل و پی دی اف
در گفتگو با امان تشریح شد:

مهدویت و انتظار

 

در پی درخواست برخی از خوانندگان، مبنی بر مصاحبه با حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان، بالاخره فرصتی دست داد تا بعد از ظهر یکی از روزهای آخر بهار با ایشان در محل کارشان به گفت‌وگو بنشینیم.

مصاحبه‌کنندگان: حامد اسلامجو و امیر سعید سعیدی

لطفاً حضرت عالی خودتان را برای خوانندگان مجله معرفی کنید؟

بنده علیرضا پناهیان هستم، از اول راهنمایی در کنار مدرسه، درس طلبگی را شروع کردم، سال 1361 در کنار درس‌های دبیرستانی به صورت رسمی به درس‌های حوزه هم پرداختم. اما همیشه ارتباط تبلیغی و فرهنگی ام با جوان‌ها و جامعه در طول دوران تحصیلم حفظ شد. حدود 15 سال درس خارج شرکت کردم و رشته روان‌شناسی را هم تا حدودی در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه که الان تبدیل شده به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مطالعه کردم.

- با قرآن چقدر مأنوسید؟ نمره بدهید.

- نمره دادن سخت است ولی شاید تعجب بکنید که اولین کتاب مطالعة من بوده قبل از اینکه بخواهم قرائت بکنم سال‌ها من یک قرآنی داشتم که می‌خواندم برای اینکه یک دور ببینم که قرآن چه می‌گوید و خواندن من، بسیار طول کشید قرآن را به عنوان دوست داشتنی‌ترین کتاب مطالعه برای خودم تلقی می‌کنم.

- تحصیلات دانشگاهی دارید؟

- رشته روان‌شناسی تا حدودی.

- بفرمایید رمز موفقیت شما چیست؟

بنده هر موقع از من می‌پرسند که رمز موفقیت شما چیست به صورت روشن به آنها پاسخ می‌دهم که من فرد موفقی نبودم که رمزی بخواهد داشته باشد. برای من رسیدن به آستانه‌های موفقیت شاخص‌هایی دارد که در خودم محقق نمی‌بینم البته توفیقاتی داشتم این توفیقات در عرصة تبلیغ خودشان را نشان دادند و در برخی از زمینه‌ها ممکن است خدا توفیقاتی به بنده داده باشد که شکر آنها را نباید فراموش بکنیم ولی آن چیزی که مردم بیشتر از بنده دیدند منبرهای بنده بوده و فعالیت تبلیغی من به صورت سخنرانی، ‌بعضاً دانشجوهایم کلاس‌های من را از منبر‌های من بیشتر می‌پسندیدند.

- برخی معتقدند در خیلی از مثال‌های شما تحلیل‌ها و تبیینات نو و جدید هست و به خاطر همین استعاره و کنایه‌هایی که شما به کار می‌برید برای مخاطب مخصوصاً برای جوان جالب و جذابید. برای اینها روشی دارید یا فقط عنایت است؟ یعنی یک روش مکتوبی دارید که طبق آن روش می‌روید جلو؟

تبلیغ به حق، توفیقی را آدم پیدا می‌کند که جز عنایت حضرت حق نیست منتهی معنای عنایتی بودن این توفیق‌ها این نیست که ما نتوانیم دستگاه تولید این تحلیل‌های نو را کشف کنیم و یا راه به دست آوردن این نگاه نو را نتوانیم تئوریزه کنیم.

مهم این است که شما به یک روایت از کدام زاویه برخورد کنید، بین معارف و روایات چگونه ارتباط برقرار می‌کنید موضوعتان را چگونه تعبیر می‌کنید، و چگونه به بهترین نتیجه می‌رسید.

- در فضای کار شما اول بنایتان در موضوع بیرونی هست یا اول می‌آیید سراغ آیات و روایات بعد از آیات و روایات در واقع موضوع درست می‌کنید؟

همیشه می‌روم سراغ آیات و روایات و اکثر مواقع هم بی مسأله می‌روم سراغ آیات و روایات. فکر می‌کنم در آیات و روایات موضوعی شدن موج می‌زند خصوصا موضوعی به نام انسان که مخاطب ماست و همة مسائل ما و واقعیت‌های عینی ما به آن بر می‌گردد شاید اگر کسی به من بگوید که بیشترین موضوعی که به آن فکر کردی و حتی به صورت نظام مند به نتایج رسیدی چه موضوعی است من می‌گویم موضوع انسان.

یادم هست سال 1367 شاید بود یا 68 آن زمان برخی از نتایج مطالعات خودم را برای آیت الله مظاهری عرض می‌کردم آن موقع ایشان هنوز در قم بودند ایشان می‌فرمودند من اگر مرجع تقلید تو بودم به تو واجب می‌کردم که بنشینی اینها را تدوین کنی.

فکر می‌کنم که جریان تبلیغ دین بیشتر وابسته به دو عامل بسیار کلیدی است یکی درک عمیق محتوای دین، دوم درک عمیق نیاز مخاطب در مرحله سوم بکارگیری ادبیاتی که این دو را به هم متصل بکند.

- چه زمانی وارد موضوع مهدویت شدید؟

سال‌ها قبل بود حدود سال 76 بود یک گروه دانشجویی به قم آمدند و گفتند ما قبل از اینکه برویم جمکران، می‌خواهیم شما در مورد امام زمان برایمان صحبت بکنید.

پنج‌شنبه عصری بود ما برای اینها صحبت کردیم و این صحبت به دلشان نشست. خود من به صورت جسته و گریخته درباره موضوع آقا امام زمان (علیه‌السلام) خیلی گفت‌وگوها داشتم ولی نه به این صورتی که به صورت متمرکز در بیاید. این دانشجوها خیلی استقبال کردند، گفتند. هفته بعد هم ما بیاییم، شما این را ادامه می‌دهید؟ گفتیم بله ادامه می‌دهیم و بعد از ما ادامه دادن و از دوستان هم گوش دادن به عرایض بنده و توجه کردن دوستان به این موضوع شریف.

من بعد از اینکه آثار این بحث را در یک گروه دانشجویی که همه هم یک‌دست مذهبی نبودند ولی همه علاقه مند بودند دیدم خیلی جاها پیشنهاد می‌دهم که این موضوع مهدویت را شروع کنید به کار کردن، امواج سیاسی این سال‌ها به سمت دوری مردم از معنویت اشاره داشت و مضراتی هم در جامعه داشت.

بعد از همان زمان بسیار خوش‌بینانه دیدم که این گونه نیست گفتم تازه جامعه ما در حال پوست انداختن است و می‌خواهد به یک لایه‌های عمیق تری توجه کند. یک گروهی از کرج آمدند پیش من گفتند که ما می‌خواهیم تجمع حزب الله کرج را راه بیندازیم و در این تجمع اهداف و ارزش‌های انقلاب را بیان کنیم. گفتند می‌خواهیم کار فکری بکنیم نه کار سیاسی کار آموزشی عقیدتی می‌خواهیم انجام بدهیم.

به آن‌ها عرض کردم که شما به جای اینکه تعبیر تجمع حزب‌الله به کار ببرید بیایید از کلمة همایش معنوی انتظار استفاده بکنید که آن زمان تلقی از تجمع حزب‌الله یک کار صرفاً سیاسی بود، در قالب موضوع انتظار و مهدویت تمام اهداف امام، ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب را مطرح کنید. گفتند: خیلی خوب است این برنامه هنوز هم در کرج و خیلی از شهرستان‌ها که بعداً ادامه پیدا کرد ادامه داشت.

بعداً پیشرفت این موضوع مهدویت در ارتباط با هیأت رزمندگان قرار گرفت و مهدیه تهران و صدا و سیما و یک موجی از توجه به موضوع آقا امام زمان در کشور راه افتاد. و من هم اولین سالی که تلویزیون بخشی از صحبت‌های ما را پخش می‌کرد دهة عاشورا دهه ماه صفر بود که من در آنجا به طرح بحث جامعة مهدوی پرداختم در حالی که آن زمان بحث از جامعة مدنی می‌خواست رونق بگیرد و مسأله شده بود تا حدی که مقام معظم رهبری به دانشگاه تهران رفته بودند از ایشان پرسیدند که نظر شما نسبت به جامعه مدنی چیه؟ ایشان فرموده بودند که «هر کس این را مطرح کرده بیان کند». در آن فضا من آمدم در مقابل جامعه مدنی، جامعه مهدوی را مطرح کردم خیلی در جوان‌ها مورد استقبال قرار گرفت که بعد از آن جلسه دوستان مهدیه تهران گفتند که اگر دوباره این را به راه بیندازیم شما حاضرید بیایید صحبت بکنید. و هر جمعه در مورد امام زمان صحبت بکنید چون حساب کرده بودند می‌شود یک دهه محرم و صفر درباره امام زمان صحبت کرد. این خیلی عجیب است آخر تا آن موقع بیشتر این جوری رواج داشت که یادی از حضرت می‌کردند در صبحت‌ مختلف. اینکه درباره حضرت به صورت مستمر صحبت بشود، نبود. به هر حال دیدید که رونق پیدا کرد و بیشترین اقبال در این مسأله صورت گرفت. یادم هست به دوستان و رزمندگان عرض می‌کردم که امروز اقبال به موضوع امام زمان (علیه السلام) بیش از اقبال به اباعبدالله الحسین است این مقایسه که گاهی عجیب به نظر می‌رسد و شاید اساساً تعبیر دقیقی نباشد اما نشان دهنده آن علاقه پرشور موجود در میان مردم است نسبت به موضوع آقا امام زمان (علیه السلام).

- اساسی‌ترین دغدغه‌هایی که در واقع منتظران ظهور باید داشته باشند به نظر شما چیست؟

اساسی‌ترین دغدغه منتظر این است که ظهور را باید نزدیک بدانیم. خب بعد از اینکه ما ظهور را نزدیک دیدیم «نراه قریباً» بعد از اینکه این اتفاق افتاد دغدغه چه می‌شود؟ مهم‌ترین دغدغه به قول شهید بهشتی ساختن جامعه‌ای نمونه که مقدمه‌ساز ظهور باشد و بتواند خودش را برای عالم نشان بدهد لذا مهم‌ترین دغدغه تثبیت و رشد و تقویت نظام جمهوری اسلامی در یک کلمه است.

- در واقع به همان معنای دولت و جامعه زمینه‌ساز؟

بله این مهم‌ترین دغدغه باید باشد و دغدغه‌های فردی هم باید در همین دغدغه تعریف بشود.

- خیلی‌ها سئوالشان این است ک ما چطور بفهمیم آقا امام زمان از ما راضی هستند یا نه؟ نظر شما چیست؟

ببینید این سؤال به نوع دیگری در مورد خود خداوند متعال هم پرسیده می‌شود البته در مورد حضرت هم زیاد پرسیده می‌شود. در حالی که کسانی که این سؤال را می‌کنند باید بدانند در این ابهام یک فلسفه‌ای وجود دارد و این فلسفه بسیار تربیت کننده است؛ پذیرفتن این ابهام انسان را رشد می‌دهد... رابطه عبد و مولی رابطه‌ای است بسیار متواضع‌تر از این، من باید برای مولای خودم جانم را فدا کنم. گفت:

گر از درت برانی وز نزد خود بخوانی                        رو کن به هر که خواهی، گُل پشت و رو ندارد

من نوکر توام معنا ندارد بگوییم نه صبر کن ببینم بر درت می‌خوانی یا از درت می‌رانی. البته این سؤال سؤال صحیحی نیست در مکتب عشق و عرفان، در مکتب معرفت ولایی که ما داریم خود این سؤال صحیح نیست. ما در ارتباط با خداوند متعال می‌گوییم همیشه در خوف و رجا باید بود در کل، با حضرت هم همین طور، تو تلاشت را بکن چه کار داری، یعنی می‌خواهد برود حسابش را چک کند؛ ببیند چقدر در حسابش پول ریخته تا خیالش راحت بشود این خیال راحتی را، این عُجب را هم گاهی به دنبال می‌آورد نوعی یأس را هم به دنبال می‌آورد، یا یأس را به دنبال می‌آورد یا عُجب، درحالی که آدم باید بین خوف و رجا باشد و لذا اساساً این سؤال سؤال صحیحی نیست، توجه به فلسفة این ابهام انسان را از پرسشگری در این سؤال باز می‌دارد و مؤدبانه تَرش هم این است که انسان دست از این سؤال‌ها بردارد. باید بندگی کرد و طاعت او را انجام داد.

- چقدر خودتان را در ویژگی مهربانی و خشم معرفی می‌کنید؟ درجة مهربانی درجة غضب. بیشتر شما را چهرة مهربان می‌بینند با چهرة غضب نمی‌بینند. در خانواده چهرة مهربانی دارید؟

در خانواده هم همین طور است. یک بار دخترم به من می‌گفت که بابا، این بچه‌های مدرسه از باباهایشان می‌ترسند. گفتم مگر تو نمی‌ترسی؟ گفت: نه. اصلاً چیز عجیبی بود برایش که همکلاسی‌هایش از باباهایشان می‌ترسند، این یک چیز خیلی غیر قابل باوری بود. ولی من نسبت به آدم بدها هم مهربانی در قلب خودم انصافاً حس می‌کنم. یعنی بیشتر دلم برایشان می‌سوزد و قبل از اینکه بدیشان را بخواهم ببینم؛ واقعاً خوبیهایشان را می‌بینم و محبتی که خدا به آنها داده، خدا آنها را هم دوست دارد ببرد بهشت، لذا آنها هم می‌توانند مهربان باشند.

- آقای پناهیان چطور بود بهتر بود؟ و اگر چطور نبود بهتر بود؟

اگر پناهیان هم این حرفهایش را قبلاً زده بود و هم شهید شده بود در دفاع مقدس؛ خیلی بهتر بود، موقعش بهتر بود.

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...